معنی فارسی piarhaemic
B1پیارهامیک؛ مربوط به یک نوع اختلال خونی که در آن سطح هموگلوبین پایینتر از حد نرمال است.
Related to a condition of low hemoglobin levels in the blood.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این مطالعه بر روی شرایط پیارهامیک تأثیرگذار بر جمعیت متمرکز بود.
مثال:
The study focused on piarhaemic conditions affecting the population.
معنی(example):
او سال گذشته به اختلال پیارهامیک مبتلا شد.
مثال:
He was diagnosed with a piarhaemic disorder last year.
معنی فارسی کلمه piarhaemic
:
پیارهامیک؛ مربوط به یک نوع اختلال خونی که در آن سطح هموگلوبین پایینتر از حد نرمال است.