معنی فارسی pibal
B1ابزاری برای اندازهگیری عمق یا اندازههای مشابه.
A tool used for measuring depth.
- NOUN
example
معنی(example):
پیبال برای اندازهگیری عمق رودخانه استفاده شد.
مثال:
The pibal was used to measure the depth of the river.
معنی(example):
او یک پیبال به همراه داشت تا مطمئن شود که خوانشها دقیق هستند.
مثال:
He carried a pibal to ensure the readings were accurate.
معنی فارسی کلمه pibal
:
ابزاری برای اندازهگیری عمق یا اندازههای مشابه.