معنی فارسی picaro
B1شخصیتی در ادبیات که به صورت معمول از طبقه پایین جامعه میباشد و بیشتر به مسافرت و ماجراجویی میپردازد.
A character in literature, typically of low social status, who engages in adventures while navigating society.
- noun
noun
معنی(noun):
Rogue, adventurer
example
معنی(example):
پیکاروی از کوچهها به دنبال غذا میچرخید.
مثال:
The picaro wandered through the streets looking for food.
معنی(example):
او مانند یک پیکاروی زندگی میکرد و همیشه به دنبال ماجراجویی بود.
مثال:
He lived like a picaro, always in search of adventure.
معنی فارسی کلمه picaro
:
شخصیتی در ادبیات که به صورت معمول از طبقه پایین جامعه میباشد و بیشتر به مسافرت و ماجراجویی میپردازد.