معنی فارسی piccies
A2تصاویر یا عکسهای کوچک، معمولاً دوستداشتنی یا جذاب.
Small or cute pictures, often of friends or family.
- noun
noun
معنی(noun):
Picture
example
معنی(example):
کودکان دوست دارند تا عکسهای دوستانشان را تماشا کنند.
مثال:
The children love to look at piccies of their friends.
معنی(example):
او عکسهای مورد علاقهاش را از تعطیلات به اشتراک گذاشت.
مثال:
She shared her favorite piccies from the vacation.
معنی فارسی کلمه piccies
:
تصاویر یا عکسهای کوچک، معمولاً دوستداشتنی یا جذاب.