معنی فارسی piccy

B1 /pɪki/

وسواسی، به معنای داشتن سلیقه‌های خاص و دقیق در انتخاب.

Fussy or particular about choices.

noun
معنی(noun):

Picture

example
معنی(example):

او در مورد انتخاب‌های غذایی‌اش بسیار وسواسی است.

مثال:

She is quite piccy about her food choices.

معنی(example):

وسواس بودن می‌تواند برنامه‌ریزی وعده‌های غذایی را دشوار کند.

مثال:

Being piccy can make meal planning difficult.

معنی فارسی کلمه piccy

: معنی piccy به فارسی

وسواسی، به معنای داشتن سلیقه‌های خاص و دقیق در انتخاب.