معنی فارسی pickabacks

B1

عمل منتقل کردن یا حمل یک نفر دیگری بر دوش، به‌ویژه برای سرگرمی.

The act of carrying someone on one's back, usually in a playful manner.

example
معنی(example):

کودکان از دادن پیکابک به یکدیگر لذت می‌بردند.

مثال:

The kids enjoyed giving each other pickabacks.

معنی(example):

او یک سواری سریع پیکابک به خواهر کوچک‌ترش داد.

مثال:

He gave his little sister a quick pickaback ride.

معنی فارسی کلمه pickabacks

: معنی pickabacks به فارسی

عمل منتقل کردن یا حمل یک نفر دیگری بر دوش، به‌ویژه برای سرگرمی.