معنی فارسی pickel

A2

pickel به معنی خیارشور است که معمولاً در سرکه و ادویه‌جات تهیه می‌شود.

A cucumber that has been preserved in brine or vinegar.

example
معنی(example):

او یک خیارشور به ساندویچش اضافه کرد.

مثال:

She added a pickel to her sandwich.

معنی(example):

خیارشور خانگی بود و خیلی خوشمزه بود.

مثال:

The pickel was homemade and very tasty.

معنی فارسی کلمه pickel

: معنی pickel به فارسی

pickel به معنی خیارشور است که معمولاً در سرکه و ادویه‌جات تهیه می‌شود.