معنی فارسی pickled fish
B1ماهی که در محلول نمکی یا سرکه نگهداری میشود.
Fish that has been preserved in a brine or vinegar solution.
- NOUN
example
معنی(example):
من از خوردن ماهی ترشی به عنوان پیشغذا لذت میبرم.
مثال:
I enjoy eating pickled fish as an appetizer.
معنی(example):
ماهی ترشی معمولاً در آشپزی اسکاندیناوی سرو میشود.
مثال:
Pickled fish is often served in Scandinavian cuisine.
معنی فارسی کلمه pickled fish
:
ماهی که در محلول نمکی یا سرکه نگهداری میشود.