معنی فارسی picknick
A2پیکنیک، بیرون رفتن به طبیعت و خوردن غذا در فضای باز.
An outing where food is eaten outdoors, often in a scenic location.
- NOUN
example
معنی(example):
ما برنامهریزی کردیم تا در پارک یک پیکنیک داشته باشیم.
مثال:
We planned to have a picknick in the park.
معنی(example):
یک پیکنیک راهی عالی برای لذت بردن از طبیعت با دوستان است.
مثال:
A picknick is a great way to enjoy nature with friends.
معنی فارسی کلمه picknick
:
پیکنیک، بیرون رفتن به طبیعت و خوردن غذا در فضای باز.