معنی فارسی picknies
B1گردهمایی دوستانه در فضای باز با غذا و نوشیدنی.
An outdoor meal eaten in a casual setting, usually involving food brought from home.
- NOUN
example
معنی(example):
ما آخر هفته گذشته یک پیکنیک زیبا در پارک داشتیم.
مثال:
We had a lovely picknie in the park last weekend.
معنی(example):
آنها یک پیکنیک برای جامعه ترتیب دادند تا از هوای تازه لذت ببرند.
مثال:
They organized a picknie for the community to enjoy the outdoors.
معنی فارسی کلمه picknies
:
گردهمایی دوستانه در فضای باز با غذا و نوشیدنی.