معنی فارسی pictorialness
B1خصوصیت تصویری بودن، کیفیت یا حالت بصری یک اثر یا توصیف.
The quality or state of being pictorial; visually descriptive.
- NOUN
example
معنی(example):
تصویری بودن کتاب آن را بسیار جذاب کرد.
مثال:
The pictorialness of the book made it very engaging.
معنی(example):
توصیف او به داستان تصویری بودن بیشتری افزود.
مثال:
Her description added more pictorialness to the story.
معنی فارسی کلمه pictorialness
:
خصوصیت تصویری بودن، کیفیت یا حالت بصری یک اثر یا توصیف.