معنی فارسی picture space
B1فضای مشخصی بر روی دیوار که برای قرار دادن عکس یا تابلو طراحی شده است.
A designated area on a wall for displaying pictures.
- NOUN
example
معنی(example):
این فضای عکس روی دیوار برای یک عکس خانوادگی عالی است.
مثال:
This picture space on the wall is perfect for a family photo.
معنی(example):
ما باید فضای عکس را برای آثار هنری جدید خالی کنیم.
مثال:
We need to clear out the picture space for new artwork.
معنی فارسی کلمه picture space
:
فضای مشخصی بر روی دیوار که برای قرار دادن عکس یا تابلو طراحی شده است.