معنی فارسی picturesquely
B2به صورت زیبا و جذاب، به طوری که توجه را جلب کند.
In a visually attractive or charming manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
شهر به طور زیبایی در دامنه تپه قرار گرفته است.
مثال:
The town is picturesquely situated on the hillside.
معنی(example):
آنها گلها را به زیبایی در باغ چیدهاند.
مثال:
They arranged the flowers picturesquely in the garden.
معنی فارسی کلمه picturesquely
:
به صورت زیبا و جذاب، به طوری که توجه را جلب کند.