معنی فارسی piculule
B1پیچیول، موجود کوچک میکروسکوپی که ممکن است در محیطهای خاص زندگی کند و تأثیر مهمی بر اکوسیستم دارد.
A very small organism, typically microscopic, playing a role in a specific ecosystem.
- NOUN
example
معنی(example):
پیچیول یک موجود کوچک و ریز است که در برخی اکوسیستمها یافت میشود.
مثال:
A piculule is a small, tiny creature found in some ecosystems.
معنی(example):
دانشمندان پیچیول را برای درک نقش آن در محیط مطالعه کردند.
مثال:
Scientists studied the piculule to understand its role in the environment.
معنی فارسی کلمه piculule
:
پیچیول، موجود کوچک میکروسکوپی که ممکن است در محیطهای خاص زندگی کند و تأثیر مهمی بر اکوسیستم دارد.