معنی فارسی piecewise
B1قطعهای، به معنای شکستن به اجزای کوچک و بررسی هر کدام بهطور جداگانه است.
Describing a function or process that is defined separately for different sections or intervals.
- OTHER
example
معنی(example):
این تابع به صورت قطعهای برای بازههای مختلف تعریف شده است.
مثال:
The function is defined piecewise for different intervals.
معنی(example):
در حساب دیفرانسیل، توابع قطعهای برای درک حدها مهم هستند.
مثال:
In calculus, piecewise functions are important for understanding limits.
معنی فارسی کلمه piecewise
:
قطعهای، به معنای شکستن به اجزای کوچک و بررسی هر کدام بهطور جداگانه است.