معنی فارسی piecey

B1

تکه‌ای، حالتی که چیزی به قسمت‌ها یا قطعات جدا از هم تقسیم شده است.

Characterized by or consisting of separate pieces.

example
معنی(example):

کیک تکه‌تکه بود و چند لایه با طعم‌های مختلف داشت.

مثال:

The cake was piecey, with several layers of different flavors.

معنی(example):

داستان‌گویی او تکه‌تکه بود و از یک موضوع به موضوع دیگر می‌پرید.

مثال:

His storytelling was piecey, jumping from one topic to another.

معنی فارسی کلمه piecey

: معنی piecey به فارسی

تکه‌ای، حالتی که چیزی به قسمت‌ها یا قطعات جدا از هم تقسیم شده است.