معنی فارسی piecings

B1

قطعات، به معنای تکه‌هایی از مواد مختلف که به هم متصل شده‌اند.

The act of putting together different pieces or parts, often used in reference to crafts or artwork.

example
معنی(example):

قطعات هنرمند الگوهای منحصر به فردی بر روی بوم ایجاد کرد.

مثال:

The artist's piecings created unique patterns on the canvas.

معنی(example):

قطعات در لحاف‌ها می‌تواند داستان‌ها و خاطرات شخصی را منعکس کند.

مثال:

Piecings in quilts can reflect personal stories and memories.

معنی فارسی کلمه piecings

: معنی piecings به فارسی

قطعات، به معنای تکه‌هایی از مواد مختلف که به هم متصل شده‌اند.