معنی فارسی piggery
B1محل نگهداری خوک، مانند مزرعهای که در آن خوکها برای تولید گوشت پرورش داده میشوند.
A facility or structure used for raising pigs, typically for meat production.
- noun
noun
معنی(noun):
A place, such as a farm, where pigs are kept or raised
معنی(noun):
Piggish behaviour
example
معنی(example):
این مزرعه یک محل نگهداری خوک دارد که در آن خوکها را برای تولید گوشت پرورش میدهند.
مثال:
The farm has a piggery where they raise pigs for meat.
معنی(example):
آنها در محل نگهداری خوک کار میکنند تا اطمینان حاصل کنند که حیوانات سالم هستند.
مثال:
They work in the piggery to ensure the animals are healthy.
معنی فارسی کلمه piggery
:
محل نگهداری خوک، مانند مزرعهای که در آن خوکها برای تولید گوشت پرورش داده میشوند.