معنی فارسی piglinghood

B1

دوران بچه خوکی، مرحله‌ای از رشد که در آن خوک‌ها در حال یادگیری و بازی هستند.

The state or period of being a pigling.

example
معنی(example):

دوران بچه خوکی، زمانی برای سرگرمی و کشف است.

مثال:

Piglinghood is a time of fun and discovery.

معنی(example):

خاطرات زیادی در دوران بچه خوکی ساخته می‌شود.

مثال:

Many memories are made during piglinghood.

معنی فارسی کلمه piglinghood

: معنی piglinghood به فارسی

دوران بچه خوکی، مرحله‌ای از رشد که در آن خوک‌ها در حال یادگیری و بازی هستند.