معنی فارسی pigsticked

B1

چوب خوک زدن، به معنی به دام انداختن یک حیوان، به ویژه در شکار.

To have used a stick or spear to capture or control a pig, especially during hunting.

example
معنی(example):

گراز در حین شکار چوب خوک زده شد.

مثال:

The boar was pigsticked during the hunt.

معنی(example):

آنها حیوان را با چوب خوک زدند تا جلوی فرار آن را بگیرند.

مثال:

They pigsticked the animal to prevent its escape.

معنی فارسی کلمه pigsticked

: معنی pigsticked به فارسی

چوب خوک زدن، به معنی به دام انداختن یک حیوان، به ویژه در شکار.