معنی فارسی pigwash

B1

پلیدگی، اطلاعات نادرست یا بی‌اساس که معمولاً به عنوان یک اظهار نظر بی‌محتوا تلقی می‌شود.

Nonsense or meaningless talk; often used to dismiss false claims.

example
معنی(example):

این گزارش پر از پلیدگی بود و حقیقت را نشان نمی‌داد.

مثال:

The report was filled with pigwash and did not represent the truth.

معنی(example):

به قرتی‌های او گوش نده؛ او نمی‌داند درباره چه چیزی صحبت می‌کند.

مثال:

Don't listen to his pigwash; he doesn’t know what he’s talking about.

معنی فارسی کلمه pigwash

: معنی pigwash به فارسی

پلیدگی، اطلاعات نادرست یا بی‌اساس که معمولاً به عنوان یک اظهار نظر بی‌محتوا تلقی می‌شود.