معنی فارسی pile-up
B1انبوهی، توده‌ای از چیزها که به طور ناگهانی جمع شده‌اند یا با هم انباشته شده‌اند، به خصوص در مفهوم تصادف و یا کارها.
A situation in which many vehicles crash into each other, or a large number of things accumulate unexpectedly.
- noun
noun
معنی(noun):
A pile, a group of people or things which have piled up on one another, especially
معنی(noun):
An accumulation that occurs over time, especially one which is not welcome.
example
معنی(example):
بعد از باران در بزرگراه یک تصادف زنجیره‌ای رخ داد.
مثال:
There was a pile-up on the highway after the rain.
معنی(example):
او هفته گذشته در محل کارش با انبوهی از کارها مواجه شد.
مثال:
She experienced a pile-up of tasks at work last week.
معنی فارسی کلمه pile-up
:
انبوهی، توده‌ای از چیزها که به طور ناگهانی جمع شده‌اند یا با هم انباشته شده‌اند، به خصوص در مفهوم تصادف و یا کارها.
