معنی فارسی pilfered
B1سرقت شده، به نوعی که نشاندهنده عمل دزدی است.
Stolen in a small, discreet manner.
- verb
verb
معنی(verb):
To steal in small quantities, or articles of small value; to practise petty theft.
example
معنی(example):
اقلام در طول شب به سرقت رفته بودند.
مثال:
The items were pilfered during the night.
معنی(example):
او چندین بار از کارفرمایش دزدی کرده است.
مثال:
He has pilfered from his employer multiple times.
معنی فارسی کلمه pilfered
:
سرقت شده، به نوعی که نشاندهنده عمل دزدی است.
