معنی فارسی pilgrimized

B1

عمل یا تجربه زیارت کردن، به ویژه به مکان‌های مقدس.

To have engaged in the act of pilgrimage or traveled to sacred places.

verb
معنی(verb):

To wander as a pilgrim; to go on a pilgrimage.

example
معنی(example):

او به بسیاری از مکان‌ها در سراسر جهان سفر کرده است.

مثال:

She has pilgrimized to many places around the world.

معنی(example):

تاریخ‌نگار درباره اینکه چگونه فرهنگ‌های مختلف در تاریخ به سفرهای زیارتی رفته‌اند صحبت کرد.

مثال:

The historian discussed how different cultures have pilgrimized through history.

معنی فارسی کلمه pilgrimized

: معنی pilgrimized به فارسی

عمل یا تجربه زیارت کردن، به ویژه به مکان‌های مقدس.