معنی فارسی pillared
B2ستونی، به معنای ساختمان یا بخشی که با ستونها تشکیل شده است.
Referring to a structure supported by columns.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
معبد باستانی با ستونهای سنگی محکم ستونی شده بود.
مثال:
The ancient temple was pillared with strong stone columns.
معنی(example):
آنها سالن ستونی ساختمان تاریخی را تحسین کردند.
مثال:
They admired the pillared hall of the historic building.
معنی فارسی کلمه pillared
:
ستونی، به معنای ساختمان یا بخشی که با ستونها تشکیل شده است.