معنی فارسی pillarwise
B1به شیوهای که در آن هر ستون به طور جداگانه مورد توجه قرار میگیرد و به بررسی جنبههای مختلف یک موضوع میپردازد.
In a manner that organizes or presents information pillar by pillar, emphasizing each section distinctly.
- OTHER
example
معنی(example):
آموزش به صورت ستونی سازماندهی شده بود تا وضوح را تضمین کند.
مثال:
The training was organized pillarwise to ensure clarity.
معنی(example):
گزارش به صورت ستونی سازماندهی شده بود و بر روی هر بخش به طور جداگانه تمرکز داشت.
مثال:
The report was structured pillarwise, focusing on each area separately.
معنی فارسی کلمه pillarwise
:
به شیوهای که در آن هر ستون به طور جداگانه مورد توجه قرار میگیرد و به بررسی جنبههای مختلف یک موضوع میپردازد.