معنی فارسی pillowless
B1بدون بالش، به حالتی اشاره دارد که در آن بالش وجود ندارد.
Lacking a pillow.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او از خوابیدن بر روی تخت بدون بالش احساس ناراحتی کرد.
مثال:
He felt uncomfortable sleeping on a pillowless bed.
معنی(example):
بالشک بدون بالش اصلا حمایت کننده نبود.
مثال:
The pillowless cushion was not very supportive.
معنی فارسی کلمه pillowless
:
بدون بالش، به حالتی اشاره دارد که در آن بالش وجود ندارد.