معنی فارسی pimplier

B1

حالت یا ویژگی که با جوش‌های بیشتری نسبت به دیگر گزینه‌ها همراه است.

More prone to or covered with pimples than something else.

example
معنی(example):

این محصول نسبت به آخری که امتحان کردم، جوش‌دارتر است.

مثال:

This product is pimplier than the last one I tried.

معنی(example):

پس از استفاده از آن شوینده صورت، پوست او احساس جوش‌دارتر کرد.

مثال:

Her skin felt pimplier after using that face wash.

معنی فارسی کلمه pimplier

: معنی pimplier به فارسی

حالت یا ویژگی که با جوش‌های بیشتری نسبت به دیگر گزینه‌ها همراه است.