معنی فارسی pinch-pennies
B1عمل صرفهجویی در هزینهها و اختلاس کردن از مخارج روزمره.
The practice of being frugal and careful about spending money.
- VERB
example
معنی(example):
او در دانشگاه یاد گرفت که صرفهجویی کند تا بتواند بودجهاش را حفظ کند.
مثال:
She learned to pinch-pennies in college to make her budget last.
معنی(example):
بسیاری از مردم صرفهجویی میکنند تا برای تعطیلات خود پسانداز کنند.
مثال:
Many people pinch-pennies to save for their vacations.
معنی فارسی کلمه pinch-pennies
:
عمل صرفهجویی در هزینهها و اختلاس کردن از مخارج روزمره.