معنی فارسی pinfolded
B1پینفولد شده، به حالتی اشاره دارد که یک یا چند حیوان در مکانی مشخص و محصور نگهداری شوند.
To be confined or restricted in a space, often for safety or control.
- verb
verb
معنی(verb):
To confine (animals) in a pinfold.
example
معنی(example):
حیوانات برای حفظ امنیت در طول طوفان در یک جای مشخص نگهداری شدند.
مثال:
The animals were pinfolded to keep them safe during the storm.
معنی(example):
او با محدودیتهایی که بر او تحمیل شده بود، احساس بیتحرکی میکرد.
مثال:
He felt pinfolded by the restrictions placed on him.
معنی فارسی کلمه pinfolded
:
پینفولد شده، به حالتی اشاره دارد که یک یا چند حیوان در مکانی مشخص و محصور نگهداری شوند.