معنی فارسی pingle
B1آویزان کردن یا قرار دادن لباسها برای خشک شدن، به طور خاص در اشاره به خشک کردن آنها.
To hang or place clothes for drying, especially referring to drying them after washing.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند لباسهای خیس را در بیرون آویزان کنند.
مثال:
They decided to pingle the wet clothes outside.
معنی(example):
فراموش نکنید که پس از شستن، لباسهایتان را آویزان کنید.
مثال:
Do not forget to pingle your laundry after washing.
معنی فارسی کلمه pingle
:
آویزان کردن یا قرار دادن لباسها برای خشک شدن، به طور خاص در اشاره به خشک کردن آنها.