معنی فارسی pinhole
A2سوراخ بسیار کوچک که معمولاً برای عبور نور استفاده می‌شود.
A tiny opening that allows light to enter, used in photography and optics.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
A small hole, of a size that could have been made by a pin
verb
معنی(verb):
To form one or more pinholes in.
example
معنی(example):
یک سوراخ سوزنی، یک سوراخ بسیار کوچک است که اجازه می‌دهد نور عبور کند.
مثال:
A pinhole is a very small hole that allows light to pass through.
معنی(example):
شما می‌توانید یک دوربین سوراخ سوزنی با استفاده از یک جعبه که یک سوراخ سوزنی در یک طرف آن است، ایجاد کنید.
مثال:
You can create a pinhole camera using a box with a pinhole on one side.
معنی فارسی کلمه pinhole
:
سوراخ بسیار کوچک که معمولاً برای عبور نور استفاده می‌شود.
