معنی فارسی pinholes

B1

سوراخ‌های بسیار کوچک که معمولاً در مواد ایجاد می‌شوند.

Very small holes, often found in surfaces.

noun
معنی(noun):

A small hole, of a size that could have been made by a pin

example
معنی(example):

دیوار چندین سوراخ کوچک از آویزان کردن عکس‌ها داشت.

مثال:

The wall had several pinholes from hanging pictures.

معنی(example):

سوراخ‌های کوچک می‌توانند به راحتی نور را عبور دهند.

مثال:

Pinholes can allow light to pass through easily.

معنی فارسی کلمه pinholes

: معنی pinholes به فارسی

سوراخ‌های بسیار کوچک که معمولاً در مواد ایجاد می‌شوند.