معنی فارسی piniest
B1پینیترین، به معنای با بیشترین مقدار درختان کاج یا مشابه در مناطق خاص.
The maximum in pine-like characteristics; referring to the area with the densest presence of pine trees.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بخش پینیترین جنگل بوی تازه و دلپذیری میداد.
مثال:
The piniest section of the woods smelled fresh and inviting.
معنی(example):
ما بهترین نقطهی پینی را برای برپایی پیکنیک خود پیدا کردیم.
مثال:
We found the piniest spot to set up our picnic.
معنی فارسی کلمه piniest
:
پینیترین، به معنای با بیشترین مقدار درختان کاج یا مشابه در مناطق خاص.