معنی فارسی pinky ring

B1

حلقه‌ای که به انگشت کوچک (انگشت پنجم) دست پوشیده می‌شود و معمولاً نشانه ثروت یا موقعیت اجتماعی است.

A ring worn on the little finger, often symbolizing wealth or social status.

example
معنی(example):

او یک حلقه کوچک به انگشت پنجمش زد تا ثروتش را نشان دهد.

مثال:

He wore a pinky ring to show his wealth.

معنی(example):

حلقه کوچک معمولاً نشانه‌ای از تمایز است.

مثال:

The pinky ring is often a sign of distinction.

معنی فارسی کلمه pinky ring

: معنی pinky ring به فارسی

حلقه‌ای که به انگشت کوچک (انگشت پنجم) دست پوشیده می‌شود و معمولاً نشانه ثروت یا موقعیت اجتماعی است.