معنی فارسی piously
B2به طور دیندارانه، با روحیه یا نگرش نسبت به دین.
In a manner that shows reverence for religion or moral values.
- ADVERB
example
معنی(example):
او هر یکشنبه به طور دیندارانه به کلیسا میرفت.
مثال:
She piously attended church every Sunday.
معنی(example):
او درباره اعتقاداتش به صورت دیندارانه صحبت کرد.
مثال:
He spoke piously about his beliefs.
معنی فارسی کلمه piously
:
به طور دیندارانه، با روحیه یا نگرش نسبت به دین.