معنی فارسی pipy
B1پیوسته و لولهای شکل، به توصیف چیزی است که دارای الگو یا ساختاری شبیه به لولههای باریک است.
Having a tubular or pipe-like quality; often used to describe certain textures or layouts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بافت لولهای کیک آن را بسیار جالب کرده بود.
مثال:
The pipy texture of the cake made it very interesting.
معنی(example):
او یک طراحی لولهای برای وبسایت جدید انجام داد.
مثال:
She designed a pipy layout for the new website.
معنی فارسی کلمه pipy
:
پیوسته و لولهای شکل، به توصیف چیزی است که دارای الگو یا ساختاری شبیه به لولههای باریک است.