معنی فارسی piquets

A2

میخ‌های چادر یا علامت‌های نصب‌شده برای تعیین مرز یا حفاظت.

Pegs or markers used to establish boundaries or provide support.

example
معنی(example):

آنها برای امنیت دور اردوگاه میخ‌های چادر را نصب کردند.

مثال:

They set up piquets around the camp for security.

معنی(example):

میک‌ها مرزهای ملک را تعیین کردند.

مثال:

The piquets marked the boundaries of the property.

معنی فارسی کلمه piquets

: معنی piquets به فارسی

میخ‌های چادر یا علامت‌های نصب‌شده برای تعیین مرز یا حفاظت.