معنی فارسی pir

B1

کلمه‌ای در زبان فارسی که به معنای یک شخصیت معنوی یا پیر مذهبی است که معمولاً راهنمایی می‌کند.

A spiritual guide or elder, often consulted for wisdom and guidance.

example
معنی(example):

پیر به خاطر حکمت و راهنمایی‌اش مشهور بود.

مثال:

The pir was known for his wisdom and guidance.

معنی(example):

بسیاری از افراد در زمان‌های سخت به دنبال مشاوره از یک پیر هستند.

مثال:

Many people seek advice from a pir in times of trouble.

معنی فارسی کلمه pir

: معنی pir به فارسی

کلمه‌ای در زبان فارسی که به معنای یک شخصیت معنوی یا پیر مذهبی است که معمولاً راهنمایی می‌کند.