معنی فارسی pisciculturally
B2از نظر پرورش ماهی به عبارتی اشاره دارد که عملی وابسته به کشاورزی آبزی است.
In a manner pertaining to the cultivation of fish.
- ADVERB
example
معنی(example):
این منطقه روشهای مرتبط با پرورش ماهی را بهبود بخشید.
مثال:
The region improved pisciculturally relevant practices.
معنی(example):
نتایج نشان داد که روشهای بهینهسازی شده از نظر پرورش ماهی، بازدهی ماهی را افزایش داد.
مثال:
Results showed that pisciculturally optimized methods increased fish yield.
معنی فارسی کلمه pisciculturally
:
از نظر پرورش ماهی به عبارتی اشاره دارد که عملی وابسته به کشاورزی آبزی است.