معنی فارسی pissed-off

B2

حالت ناراحتی و نارضایتی را بیان می‌کند، معمولاً به دلیل اتفاق یا رفتاری که فرد را عصبانی کرده است.

Feeling angry or annoyed.

example
معنی(example):

او واقعاً عصبانی شد وقتی که اتوبوس را از دست داد.

مثال:

She was really pissed-off when she missed the bus.

معنی(example):

او به راحتی زمانی که چیزها مطابق میلش پیش نمی‌روند، عصبانی می‌شود.

مثال:

He gets pissed-off easily when things don’t go his way.

معنی فارسی کلمه pissed-off

: معنی pissed-off به فارسی

حالت ناراحتی و نارضایتی را بیان می‌کند، معمولاً به دلیل اتفاق یا رفتاری که فرد را عصبانی کرده است.