معنی فارسی pitcherful

B1

مقدار مایعی که در یک ظرف بزرگ قرار دارد، معمولاً به عنوان واحد اندازه‌گیری نوشیدنی.

The amount of liquid that a pitcher can hold, typically used as a measurement for beverages.

example
معنی(example):

یک ظرف پر از آب برای دستور پخت لازم است.

مثال:

A pitcherful of water is needed for the recipe.

معنی(example):

او ظرف را با لیموناد یخ‌زده پر کرد.

مثال:

He filled the pitcherful with iced lemonade.

معنی فارسی کلمه pitcherful

: معنی pitcherful به فارسی

مقدار مایعی که در یک ظرف بزرگ قرار دارد، معمولاً به عنوان واحد اندازه‌گیری نوشیدنی.