معنی فارسی pithlessly

B1

به صورت بی‌مغز، به طوری که هیچ جذابیتی نداشته باشد.

In a manner that lacks substance or meaning; insipidly.

example
معنی(example):

او سخنرانی خود را بی‌مغز ارائه داد و نتوانست مخاطب را جذب کند.

مثال:

He pithlessly delivered his speech, failing to engage the audience.

معنی(example):

این مقاله به طور بی‌مغز نوشته شده بود و باعث می‌شد که سخت به آن علاقه‌مند باشید.

مثال:

The article was written pithlessly, making it hard to stay interested.

معنی فارسی کلمه pithlessly

: معنی pithlessly به فارسی

به صورت بی‌مغز، به طوری که هیچ جذابیتی نداشته باشد.