معنی فارسی pityingly
B1پیتیگلی به شیوهای اشاره دارد که نشان میدهد کسی احساس دلسوزی برای دیگران میکند.
In a manner that expresses pity.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با نگرانی به او نگاه کرد وقتی که او مشکلاتش را توضیح داد.
مثال:
She looked at him pityingly as he explained his troubles.
معنی(example):
او درباره این علت گمشده با حس دلسوزی صحبت کرد.
مثال:
He spoke pityingly about the lost cause.
معنی فارسی کلمه pityingly
:
پیتیگلی به شیوهای اشاره دارد که نشان میدهد کسی احساس دلسوزی برای دیگران میکند.