معنی فارسی pixelating
B1پیکسل کردن به معنای نمایان کردن تصویر به صورت پیکسلهایی است که تصویر را شکسته یا مخدوش میکند.
The process of causing an image to appear as a series of pixels.
- verb
verb
معنی(verb):
To divide an image into pixels, or to display an image in pixels.
معنی(verb):
To transform an image into large pixels in order to hide an identity.
example
معنی(example):
تصویر به دلیل رزولوشن پایین در حال پیکسل شدن است.
مثال:
The image is pixelating due to a low resolution.
معنی(example):
او در حال پیکسل کردن تصویر برای ایجاد یک اثر منحصر به فرد است.
مثال:
He is pixelating the image to create a unique effect.
معنی فارسی کلمه pixelating
:
پیکسل کردن به معنای نمایان کردن تصویر به صورت پیکسلهایی است که تصویر را شکسته یا مخدوش میکند.