معنی فارسی placemanship
B1مهارت سازنده مکان به توانایی در ایجاد و مدیریت فضاهای عمومی و تعاملات اجتماعی مربوط میشود.
The skill and practice of creating public spaces that foster interaction and community.
- NOUN
example
معنی(example):
مهارتهای سازنده مکان او مرکز شهر را دوستانهتر کرد.
مثال:
His placemanship made the town center more welcoming.
معنی(example):
مهارتهای خوب سازنده مکان نیازهای جامعه را درک میکند.
مثال:
Good placemanship requires understanding community needs.
معنی فارسی کلمه placemanship
:
مهارت سازنده مکان به توانایی در ایجاد و مدیریت فضاهای عمومی و تعاملات اجتماعی مربوط میشود.