معنی فارسی placentary

B1

پلاکنتاری به ساختار مربوط به جفت و عملکردهای آن در زمان بارداری اشاره دارد.

Related to the placenta; essential for supporting the fetus in mammals.

example
معنی(example):

ساختار پلاکنتاری برای توسعه جنین ضروری است.

مثال:

The placentary structure is essential for fetal development.

معنی(example):

محققان ویژگی‌های پلاکنتاری را برای درک بهتر از بارداری مطالعه می‌کنند.

مثال:

Researchers study placentary features to understand pregnancy better.

معنی فارسی کلمه placentary

: معنی placentary به فارسی

پلاکنتاری به ساختار مربوط به جفت و عملکردهای آن در زمان بارداری اشاره دارد.