معنی فارسی plaguey

B2

طاعونی، چیزی که به طاعون یا آلودگی اشاره دارد، معمولاً به طور استعاری برای توصیف وضعیت‌های ناخوشایند استفاده می‌شود.

Relating to or resembling a plague; often used metaphorically to describe something that is bothersome.

adjective
معنی(adjective):

Causing annoyance or bother; irritating.

example
معنی(example):

آب و هوای مبتلا به طاعون بیرون رفتن را دشوار کرده بود.

مثال:

The plaguey weather made it hard to go outside.

معنی(example):

او نگرش مبتلا به طاعونی داشت که روز را خراب کرد.

مثال:

He had a plaguey attitude that ruined the day.

معنی فارسی کلمه plaguey

: معنی plaguey به فارسی

طاعونی، چیزی که به طاعون یا آلودگی اشاره دارد، معمولاً به طور استعاری برای توصیف وضعیت‌های ناخوشایند استفاده می‌شود.