معنی فارسی plain service

B1

به نوعی از خدمات اشاره دارد که در آن از زرق و برق‌های اضافی خبری نیست و بر روی کارایی و سادگی متمرکز است.

A style of service that prioritizes straightforwardness without frills.

example
معنی(example):

این رستوران به خاطر خدمات ساده و جو دوستانه‌اش شناخته شده است.

مثال:

The restaurant is known for its plain service and friendly atmosphere.

معنی(example):

او از خدمات ساده بدون زیورآلات اضافه قدردانی کرد.

مثال:

She appreciated the plain service without any unnecessary embellishments.

معنی فارسی کلمه plain service

: معنی plain service به فارسی

به نوعی از خدمات اشاره دارد که در آن از زرق و برق‌های اضافی خبری نیست و بر روی کارایی و سادگی متمرکز است.