معنی فارسی plan a
B1برنامهریزی یک اقدام خاص یا رویداد به معنای تهیه جزئیات برای رویداد آینده است.
To create a strategy or outline an approach for a particular event or action.
- VERB
example
معنی(example):
من برای او یک مهمانی تولد سورپرایز برنامهریزی خواهم کرد.
مثال:
I will plan a surprise birthday party for her.
معنی(example):
شما باید قبل از جلسه یک استراتژی برنامهریزی کنید.
مثال:
You need to plan a strategy before the meeting.
معنی فارسی کلمه plan a
:
برنامهریزی یک اقدام خاص یا رویداد به معنای تهیه جزئیات برای رویداد آینده است.